جای خالی ات را با هیچ مقیاسی نمیتوانم اندازه بگیرم
میخواهم با اندازه دلم تو را فریاد زنم
با پرگار قدم هایم، دورت حلقه زنم
من میخواهم فاصله ها را کوتاه رسم کنم
و برای آمدنت نقشه ها بکشم
مهندس مهدوی صدایم کن
دل که تنگ است
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
پیر فرزانه مرا بانگ برآورد
که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست
فریدون مشیری
دل که تنگ است
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
پیر فرزانه مرا بانگ برآورد
که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست
فریدون مشیری
دل که تنگ است
دل که تنگ است کجا باید رفت
پیر فرزانه مرا بانگ برآورد
که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست
فریدون مشیری
نفسهای گرفته شهر
هركه در زمره ى ما منتظران مىباشد مىكند تا به ابد پشت به دنيا
هركه در زمره ى ما منتظران مىباشد مىكند تا به ابد پشت به دنيا حتماً انبياء، منتظر آمدنش مىباشندمیرسد پشت سرش حضرت عيسى حتماً
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
سخن از دستانِ عاشقِ ماست
سخن
از دستانِ عاشقِ ماست
که پُلی از پیغام عطر و نور و نسیم
بر فرازِ شبها ساختهاند
اللهم عجل لولیک الفرج
فروغ فرخزاد
سخن از دستانِ عاشقِ ماست
سخن
از دستانِ عاشقِ ماست
که پُلی از پیغام عطر و نور و نسیم
بر فرازِ شبها ساختهاند
اللهم عجل لولیک الفرج
فروغ فرخزاد
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
کلبه کوچکی در قلبم
سالیانیست منتظر و چشم به راه میهمانیست
میهمانی ک با آمدنش
آرامشی عجیب را از سفر به سوغات می آورد
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
کلبه کوچکی در قلبم
سالیانیست منتظر و چشم به راه میهمانیست
میهمانی ک با آمدنش
آرامشی عجیب را از سفر به سوغات می آورد
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
کلبه کوچکی در قلبم
سالیانیست منتظر و چشم به راه میهمانیست
میهمانی ک با آمدنش،
آرامشی عجیب را از سفر به سوغات می آورد.
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
بیا و پناهم شو
گنجشک زمستانم
بیا و پناهم شو
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
بیا پناهم شو
بیا و پناهم شو
گنجشک زمستانم
بیا و پناهم شو
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
بی یار
بی یار
بی یار
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم
ِلى مَتى أَحارُ فیکَ یا مَوْلاى
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم ای مولای من؟
اللهم عجل لوليك الفرج
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم
لى مَتى أَحارُ فیکَ یا مَوْلاى
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم ای مولای من؟
اللهم عجل لوليك الفرج
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم
لى مَتى أَحارُ فیکَ یا مَوْلاى
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم ای مولای من؟
اللهم عجل لوليك الفرج
کاش میشد که بیایی
کاش میشد که بیایی امسال
نیمه ی این قمر شعبانی
اگر از راه بیایی آقا
میشود شادی مان طوفانی
اللهم عجل لولیک الفرج
به کجا پناه برم؟
به کجا پناه برم؟
به کجا پناه برم؟
جادوی نرگس نگاھت
قلب ھایمان سخت شدہ بودند و چشم ھایمان کور
گوش ھایمان صدای حق را نمیشنیدند
زبانمان تلخ بود
تا اینکہ با انتظار تو آشنا شدیم. جادوی نرگس نگاھت از سیم خاردارھای قلبمان عبور
و وجودمان را نرگس زار کرد؛ انگار مهر تو از ابتدا در وجودمان بودہ است
جادوی نرگس نگاھت
لب ھایمان سخت شدہ بودند و چشم ھایمان کور
گوش ھایمان صدای حق را نمیشنیدند
زبانمان تلخ بود
تا اینکہ با انتظار تو آشنا شدیم. جادوی نرگس نگاھت از سیم خاردارھای قلبمان عبور
و وجودمان را نرگس زار کرد؛ انگار مهر تو از ابتدا در وجودمان بودہ است
جادوی نرگس نگاھت
قلب ھایمان سخت شدہ بودند و چشم ھایمان کور
گوش ھایمان صدای حق را نمیشنیدند
زبانمان تلخ بود
تا اینکہ با انتظار تو آشنا شدیم. جادوی نرگس نگاھت از سیم خاردارھای قلبمان عبور
و وجودمان را نرگس زار کرد؛ انگار مهر تو از ابتدا در وجودمان بودہ است
ایهاالناســ
کسی باید باشد و نیست
گوشهی قلب تمام آدمها
یک صندلی خالیست
کسی باید باشد و نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
معصومه صابر
کسی باید باشد و نیست
گوشهی قلب تمام آدمها
یک صندلی خالیست
کسی باید باشد و نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
معصومه صابر
کسی باید باشد و نیست
گوشهی قلب تمام آدمها
یک صندلی خالیست
کسی باید باشد و نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
معصومه صابر
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرقی به حالم چه بخوانی
چه برانی
چه به اوجم برسانی چه به خاکم
بکشانی
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی
اللهم عجل لولیک الفرج
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرقی به حالم چه بخوانی
چه برانی
چه به اوجم برسانی چه به خاکم
بکشانی
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی
اللهم عجل لولیک الفرج
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرقی به حالم چه بخوانی
چه برانی
چه به اوجم برسانی چه به خاکم
بکشانی
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی
اللهم عجل لولیک الفرج
دلبر ما دل ما برد
دلبر ما دل ما برد
دلبر ما دل ما برد
آشفته، بی پناه و گریانم
آشفته، بی پناه و گریانم؛ مانند پسر بچه گمشده ای که قلبش
از ترس تنهایی تند می زند و از گریه هق هق میکند؛
انگار فکر می کند پدرش با صدای بی تابی و اشکش، زودتر پیدایش می کند
اللهم عجل لولیک الفرج
امشب از گناهانم بگذر تا پرونده سیاهم، مولایم را غمگین نکند
باز هم دستِ پُر آمده ام
با کوله باری از گناه، چشمانی اشکبار، دلی امیدوار به رحمت واسعه تو و ۱۴ ضامن معتبر و آبرومند
خدایا
امشب از گناهانم بگذر تا پرونده سیاهم، مولایم را غمگین نکند
امشب از گناهانم بگذر تا پرونده سیاهم، مولایم را غمگین نکند
باز هم دستِ پُر آمده ام
با کوله باری از گناه، چشمانی اشکبار، دلی امیدوار به رحمت واسعه تو و ۱۴ ضامن معتبر و آبرومند.
خدایا
امشب از گناهانم بگذر تا پرونده سیاهم، مولایم را غمگین نکند
عطشانیم
کنار سفرهیِ خـــــدا
و لبهای ترک خورده و تشنه
لحظهها،
بہ رنگِ استجابت است
عطشانیم
بیا حضرت باران
اللهم عجل لولیک الفرج
آن گونه که باید، تو را یاری نکردیم
ای کاش فردای شب قدرمان مکالمه فرشته ها اینگونه باشد
تقدیر امسالش رو بنویسید:《یاری امام زمان》
آخه چطور ممکنه؟ اون که خیلی گناه کرده
آره سابقه بدی داره، ولی ببین چقدر پشیمونه؛ ببین چطور عزم کرده که دیگه همونی بشه که خدا و امامش میخوان؛ ببین چطور از
دوری امامش بی تاب شده. تو از کجا میدونی که اون “حر” امام زمانش نیست
ای کاش فردای شب قدرمان مکالمه فرشته ها اینگونه باشد
مهدی در لا به لای اولویتهایمان غریب ماند
خوش آن عیدی که با دلدار باشیم
روزه داران فلسطین و یمن را دریاب
امان ز لحظه غفلت که شاهدم بودی
امان ز لحظه غفلت که شاهدم بودی
امان ز لحظه غفلت که شاهدم بودی
كار ما منتظران چيست؟
دورى غيبتِ طولانى و تأخيرِ ظهور
امتحانیست براى همهى ما حتماً
كار ما منتظران چيست؟ اميد و تقوا
غم نخور، میشود آخرْ گره ها وا، حتماً
غرق گناهم حر میدانم
بیا آقای بی همتای من
بیا آقای بی همتای من
کسی آمدنت را فریاد زد
شهر آذین بسته و بوستان ها چراغانی بود
کسی آمدنت را فریاد زد و من باز هم از خواب پریدم
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
کسی آمدنت را فریاد زد
شهر آذین بسته و بوستان ها چراغانی بود
کسی آمدنت را فریاد زد و من باز هم از خواب پریدم
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
کسی آمدنت را فریاد زد
شهر آذین بسته و بوستان ها چراغانی بود
کسی آمدنت را فریاد زد و من باز هم از خواب پریدم
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
ای صاحب دلهای عالم
ای صاحب دلهای عالم
ای صاحب دلهای عالم
ای صاحب دل های عالم
در انتظار رویت ما و امیدوارے
در انتظار رویت ما و امیدوارے
در انتظار رویت ما و امیدوارے
ذكر لبم شده الهي ببينمت
گل ها یقین دارند می آیی
گل ها یقین دارند می آیی
گل ها یقین دارند می آیی
سالی که بی نگاه تو تحویل می شود
ثمر گريه ما، خندهى روز فرج است
اگر امروز نشد بوسه به دستش بزنيم
وعدهى ما همه افتاده به فردا حتماً
ثمر گريه ما، خندهى روز فرج است
آن زمان مىشكفد خنده به لبها حتماً
سالی که بی نگاه تو تحویل می شود
سالی که بی نگاه تو تحویل می شود
خوشا ماه رمضانی که میزبان در میان ما باشد
خوشا ماه رمضانی که میزبان در میان ما باشد
مىشود فرصت ديدار مهيّا
مىشود فرصت ديدار مهيّا، حتماً
بد به دل راه مده مىرسد آقا، حتماً
اى كه دنبال دواى غم هجران هستى
مىشود دردِ نهانِ تو مداوا حتماً
اللهم عجل لولیک الفرج
تصویر یار
تصویر یار
طاقت اُمّت جدّت به خدا طاق شده
ز ِ دوری ِ تـو نَمُـردم، چه لاف ِ مِهـر زَنَم؟
ز دوری تـو نَمُـردم، چه لاف مِهـر زَنَم؟
که خاک بَر سَـر مَـن باد و مِهربانی مَـن
«محتشم کاشانی»
ز ِ دوری ِ تـو نَمُـردم، چه لاف ِ مِهـر زَنَم؟
ز دوری تـو نَمُـردم، چه لاف مِهـر زَنَم؟
که خاک بَر سَـر مَـن باد و مِهربانی مَـن
«محتشم کاشانی»
تصویر یار
غیر از تو
گاهی میان مردم
در ازدحام شهر
غیر از تو هرچه هست
فراموش میکنم
اللهم عجل لولیک الفرج
فریدون مشیری
غیر از تو
گاهی میان مردم
در ازدحام شهر
غیر از تو هرچه هست
فراموش میکنم
اللهم عجل لولیک الفرج
فریدون مشیری
الحمدالله الذی خلق المهدی
الحمدالله الذی خلق المهدی
اما این نعمت را چگونه پاس داشتیم؟!
با روانه کردن اشک های مولایمان؟
با بی دغدغه بودن هایمان؟
با گناهان شب و روز مان؟
الحمدالله الذی خلق المهدی
الحمدالله الذی خلق المهدی
اما این نعمت را چگونه پاس داشتیم؟!
با روانه کردن اشک های مولایمان؟
با بی دغدغه بودن هایمان؟
با گناهان شب و روز مان؟
الحمدالله الذی خلق المهدی
الحمدالله الذی خلق المهدی
اما این نعمت را چگونه پاس داشتیم؟!
با روانه کردن اشک های مولایمان؟
با بی دغدغه بودن هایمان؟
با گناهان شب و روز مان؟
یوسف فاطمه
چهارده قرن گذشت و غم مولا جاری ست
در دلش بغض عمیقی ست که از چاه بپرس
یوسف فاطمه زندانی بی مهری ماست
ابر را پس بزن ای منتظر! از ماه بپرس
یوسف فاطمه
چهارده قرن گذشت و غم مولا جاری ست
در دلش بغض عمیقی ست که از چاه بپرس
یوسف فاطمه زندانی بی مهری ماست
ابر را پس بزن ای منتظر! از ماه بپرس
یوسف فاطمه
چهارده قرن گذشت و غم مولا جاری ست
در دلش بغض عمیقی ست که از چاه بپرس
یوسف فاطمه زندانی بی مهری ماست
ابر را پس بزن ای منتظر! از ماه بپرس
مولای لاله ها
مولای لاله ها
چون معشوق توباشی قلب های فولادی هم عاشق میشوند
اللهم عجل لولیک الفرج
«به قلم مخاطبین»
مولای لاله ها
مولای لاله ها
چون معشوق توباشی قلب های فولادی هم عاشق میشوند
اللهم عجل لولیک الفرج
«به قلم مخاطبین»
مولای لاله ها
مولای لاله ها
چون معشوق توباشی قلب های فولادی هم عاشق میشوند
اللهم عجل لولیک الفرج
«به قلم مخاطبین»
بی حضورت
بشکفد خاک قدمهای تو درآغوشم
بشکفد خاک قدمهای تو درآغوشم
چون جامه ی انتظار برتن پوشم
اللهم عجل لولیک الفرج
«به قلم مخاطبین»
صبح جمعه
بی یاد تو
بی یاد تو
بییاد تو
گلی گم کرده ام
گلی گم کرده ام در کوچه های عاشقی
نوگلی باعطر زهرا سبط برحق نبی
یاور دلهای خسته منجی کل بشر
غنچه ی بی مثل در باغ گل آل علی
« به قلم مخاطبین»
قصه ی آمدنت
گلهای باغچه بهانه ی نوازش نگاهت را که
میگیرند قصه ی امدنت را برایشان میخوانم
اللهم عجل لولیک الفرج
قصه ی آمدنت
گلهای باغچه بهانه ی نوازش نگاهت را که
میگیرند قصه ی امدنت را برایشان میخوانم
اللهم عجل لولیک الفرج
قصه ی آمدنت
گلهای باغچه بهانه ی نوازش نگاهت را که
میگیرند قصه ی امدنت را برایشان میخوانم
اللهم عجل لولیک الفرج
یوسف گمگشته باز آید
یوسف گمگشته باز آید
هوای دیدنت
هوای دیدنت
گلی گم کرده ام
گلی گم کرده ام در کوچه های عاشقی
نوگلی باعطر زهرا سبط برحق نبی
یاور دلهای خسته منجی کل بشر
غنچه ی بی مثل در باغ گل آل علی
«به قلم مخاطبین»