بیتو من در بیهودگیام
اللهم عجل لولیک الفرج
غیر معمولی
مهدی
العجل
شور
ای بهترین پایان
تمام شد
آوای تیغ
اتفاق بهتر
امام زمان عجل الله فرجه
امام زمان عجل الله
حجت بن الحسن
حجت بن الحسن
حجت بن الحسن
حجت بن الحسن
حضرت اباالفضل علیه السلام
حضرت اباالفضل علیه السلام
امام حسین علیه السلام
امان
تو از آن خوبتری
امیرالمومنین علی علیه السلام
معجون عشق
تو از آن خوبتری
حالِ زمان
گوهرشاد
یا حسین
حضرت زینب السلام الله علیها
امام حسین علیه السلام
امام حسین
صبح های دلتنگی
گره
لبخند
حیف باشد
رفته بودی
بیهیجان
بیتو بیفایده و بیهیجان است جهان
مثل یک پنجره که منظرهاش دیوار است
اللهم عجل لولیک الفرج
دستان گدایی
خدای من
در این ماهی که گذشت ، در تک تک ثانیه هایش دستان گدایی ام را به سویت گرفتم و آخرین ذخیرهات را طلب کردم
نیمه گمشده ام را، نه
تمام هستی ام را که سال هاست در هیاهوی دنیا گمش کردم ، از تو خواستم
بعد از یک ماه اطاعت و بندگی حالا تو و او را بیشتر در کنار خودم حس میکنم
رمضان من با رسیدن به این حقیقت فطر میشود
عالیجناب
صبح علی الطلوع گِدا بر تو می گذشت
نزدیک ظهر بود که عالیجناب شد
اللهم عجل لولیک الفرج
حُسن جهان
من هم همین را میخواهم
نام شما که میآید دلم میلرزد؛ نه از شنیدن نامت که از رسم و مَرامت
چه شجاعتی! چه بصیرتی! چه ایثارگرانه خود و جوانیات را فدای ولی زمانت کردی
من هم همین را میخواهم؛
میخواهم علیاکبرِ امامم باشم
اینکه چقدر و تا کجا پای این حرفم میمانم، دلم را میلرزاند
خودت دستم را بگیر تا من هم عاقبتبهخیر شوم، شبیه خودت
من هم همین را میخواهم
نام شما که میآید دلم میلرزد؛ نه از شنیدن نامت که از رسم و مَرامت
چه شجاعتی! چه بصیرتی! چه ایثارگرانه خود و جوانیات را فدای ولی زمانت کردی
من هم همین را میخواهم؛
میخواهم علیاکبرِ امامم باشم
اینکه چقدر و تا کجا پای این حرفم میمانم، دلم را میلرزاند
خودت دستم را بگیر تا من هم عاقبتبهخیر شوم، شبیه خودت
ابا صالح ادرکنی
حسین
بیشک خدا سرشته تو را از گِل حسین
سقای بافضیلت و دریادل حسین
یوسف رحیمی
رسوای عالم شدم
ذکر علی
فقط حیدر
هوا را نبین
هوا را نبین که باران نمیزند
من را ببین که باغ دلم را سرما زده است
چه مسئله ی زمستانی و سردی است این نیامدنت
زمستان پیاپی
دل پر درد
نبود فاصله حتی مویی
گفتم که دلا عاشق اویی گویی
اندر طلبش پی زده ای در کویی
گفتا چه بگویم که نیم قابل وصل
ورنه نبود فاصله حتی مویی
علی دمیرچی
هر چه داریم
نمی گویم کجا
نمی گویم کجا در ناکجایی
بگو جانا، بگو جانا، کجایی
شب و روز از دل سرگشته پرسم
تو ای پیدای ناپیدا کجایی
یا صاحب الزمان(عج)
دردی گرفته جان
جهنم
جهنم
یا برگرد
یکی نبود
داوود من
وای بر من
انتظار منو آواره کرده
هجر یار تو دلم خونه کرده
صدای گریه ی حیران و دوری
دوباره غصه هجران و دوری
من و دل کندن از تو وای بر من
دوباره غصه ی حیران و دوری
همیشه تاب و تب در دل ندارم
به روی هم چو ماهت دل سپارم
تشنه
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه میخواهد
تشنه به غیر آب، از دریا چه میخواهد
تقدیر
تقدیر برگ های زرد همیشه افتادن است
اما، با تو میشود در پاییز شکوفه داد
فصل دلم
دیده آلوده
تو بیا! دیده آلوده پس از دیدنِ تو
عاشقانه به سر راهِ تو، تر خواهد شد
برگ های زرد
تقدیر برگ های زرد همیشه افتادن است
اما، با تو میشود در پاییز شکوفه داد
شب تاريك
محمد رسول الله
بی وجود تـو بشر بی سر و سامان میشد
همه جا نور خدا مخفی و پنهان میشد
بی وجود تـو کجا در همه امتها
نام این قوم مزین بـه مسلمان می شد
آقا سلام
آقا سلام! دل به تو دادم نمیبری؟
این جان منتظر به فدایت، نمیخری؟
لایق که نیستم! چه کنم؟ دارم آرزو
یا ایها العزيز! به من هم زنی سری
صبح ظهورت
همسر شایسته طاها
تو همسر شایسته طاها هستی
ارزنده ترین عروس دنیا هستی
گر مادر یازده مسیحا زهراست
تو مادر مادر مسیحا هستی
سید هاشم وفایی
آرزو داریم
اللهم قَرِّبْ بُعدَه
این صـاحـبـنا؟
صد جان منی
جان و دل
پاسخ سلام
پدری مهربان
الإمام الرضا عليه السلام
الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ ، وَالوالِدُ الشَّفيقُ
وَالأَخُ الشَّقيقُ ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ
امام همدمی است رفيق و پدری است مهربان؛
و برادری است همسان و
مادری است نيكوكار به فرزند كوچكش
شب بخیر
یا مَن یَهدی
یا مَن یَهدی وَ لا یُهدیٰ
ای آنکھ هدایت میکنی
و هدایت نمیشوی
راه گم کردهایم هدایتمان میکنی ؟
تاریخ تغزل
رقیه الحسین
اهل و عيالم
ِأَبِی أَنْت وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی
یَا صَاحِبَ الزَّمَان (عَجَّلَ الله تَعَالی فَرَجکَ الشَّریف)
پدر و مادرم، اهل و عيالم، مال و ثروتم، قوم و قبيله و خاندانم همه
و همه فدایت باد یا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجک الشریف)
غبار
یکی ازجمعه ها جان خواهد آمد
به درد عشق درمان خواهد آمد
غبار از خانه های دل بگیرید
که بر این خانه مهمان خواهد آمد
دلبر ما
علتِ پیدایش صُبح
ای دو چشمت سبب و علتِ پیدایش صُبح
دیده بگشا که جھان منتظرِ آغـاز است
(صاحب هذا الامر)
ای مسیح من
الطلعه
اللهم ارنی الطلعه الرشیده
خدايا بنمايان به من آن جمال ارجمند
و آن پيشانى نورانى پسنديده را
به حق زینب
یا سید الساجدین
داستان حضرت
قتلوه عطشانا
یا عباس
یا زینب الکبری
یا قمر بنی هاشم
اَینَ؟
امیرالمومنین
امام محمد باقر علیه السلام
به هرجا بنگرم
به صحرا بنگرم صحرات بینم
به دریا بنگرم دریات بینم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنات بینم
کجایی؟
آتشت
دير شد
دير شد،
بازآ
که ترسم ناگهان پرپر شود
دسته گل هایی که از شوق تو
در دل بسته ام
تو باقی ماندة حقی
بهار از پشت چشمان تو ظاهر میشود روزی
زمین با ماه تابانت، مجاور میشود روزی
تو باقی ماندة حقی، به زیتون و زمان سوگند
تمام عصرها با تو معاصر میشود روزی
عید
قُتِلَعَلیالمُرتضی
قُتِلَعَلیالمُرتضی
تمام شد، علی رفت
ای مسجد کوفه دیگر علی را نخواهی دید
دیگر صدای اذانش را نخواهی شنید
علی میرود اما مرامش تمام شدنی نیست
عدالتش، شجاعتش، یتیم نوازیاش
خدا هیچوقت بندههایش را یتیم نمیگذارد
همیشه و تا آخر تاریخ مردی از جنس علی هست که برای امت پدری کند
با ظهور فرزندش دنیا دوباره عدل علی را خواهد دید
و تو ای مسجد کوفه دوباره بر سر زبانها خواهی افتاد
خوب گوش کن
این صدای قدمهای پُرصلابت پسر مرتضی است که به گوش میآید
کعبه ترک خورد
کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست
باز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست
دلتنگ تو
المهدی
میلاد حضرت مهدی عج الله تعال فرجه به همه منتظران مبارک باد
بهار
غیر تو
عشقت
یازهرا
فاطمه راز آفرینش است. سر الله است
نه فقط قبرش که قدرش هم مخفی ست
از تمام زنان عالم نه،از کل کائنات برتر است
زهرا الگوی تمام عیار امام شناسی ست
مدافع حریم ولایت،فدایی ولی زمان است
عالیجناب صلح
دنیا بدون شما میانجی ندارد
ای عالیجنابِ صُلح
بیا بین ما و آسمان را آشتی بده
آفتاب روی تو
دیدار تو
تدفین خودش
یا زهرا
می گویند مادر شدن یعنی تنها شدن
یعنی به یکباره تهی شدن
آجرک الله یا مولا از تنها شدن علی
یلدا
همه شب های دلتنگی بدون تو شب یلداست
ترک دارد دلم همچون انار آخر پاییز
اللهم عجل لولیک الفرج
گرد و غبار
از همین دریچه
تو می آیی و
من خوب می دانم که روزی
از همین دریچه
که سال هاست بسته مانده است،
جوانه ای خواهد رویید؛
جوانه ای سبز که از
خیال همیشه منتظر من
به سمت آسمان های آبیِ
حضور تو
سر بر خواهد آورد.
جور زمان
ردپا
ای غایب از نظر
من و محبوب من
میانهی من و محبوب من فراق انداخت
دگر چگونه توان دل به این جهان دادن
Sahif-e-Fatemiyeh
روزموعود
برای روز موعودی که تو از راه می آیی
غزل پر کرده ام من صفحه های دفتر خود را
شب ظلمت
شب ظلمت و بیابان، به کجا توان رسیدن
مگر آن که شمع رویت، به رهم چراغ دارد
قفل دلم
ولادت امام صادق
محمد صلی الله علیه واله مبارک باد
هجر و وصل
جهان بدون مرز
اسم شهرمان میشود زمین؛ خط خطیهای نقشهها پاک میشود و رویای جهانِ بدون مرز محقق میشود
چه افتخاری نصیبمان شده که میخواهیم با شما بیعت کنیم
نهم ربیع الاول بهترین فرصت برای بیعت با آخرین حجت خدا
عظم البلا
ای بر من دور
من بیتو همی هیچ ندانم که کجایم
ای از بر من دور ندانم که کجایی
اللهم عجل لولیک الفرج
صددلبری
درد هجران محبان
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کرم بر چشمهای خستهی ما کن
دیدنش
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم
بیدیدنش از گریه نیاساید چشم
ما را ز برای دیدنش باید چشم
ور دوست نبینی به چه کار آید چشم
برمیگردیم
آرزوی تو
دلم باتوست
محتشم بخوان
ماه محرم آمده است محتشم بخوان
“باز این چه شورش است
“در عالم بدون تو
اللهم عجل لوليك الفرج
حرف غدیر
آفتابگردان
صبح یعنی
صبح یعنی که شراب
از لب تو مست شود
صبح یعنی تو بیایی
غم عالم برود
اللهم عجل لولیک الفرج
غوغای عشق
ما را ز خود خبر کن
از ما نماند برجا جان
از جنون و سودا
اے پادشاه بینا
ما را ز خود خبر کن
تُـو مـثل مــاه
ما جز پسر فاطمه
پیشانی ات
به دنبال ردی از پیشانی ات
تمام مهر هاس مسجد را بوسیده ام
اللهم عجل لولیک الفرج
جان جانم
جانِ من سهل است، جانِ جانم اوست
دردمند و خستهام، درمانم اوست
مولانا
به سَرم شوقِ تو
بی عشق
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست
بدون عشقِ تو بیشک صراط می لرزد
مولا جان
غیرتو
بی حضورت
به دنبالتان
به دنبالتان همه جا گشتم
کجایی ای روشنایی قلبهای تاریک؟
اللهم عجل لوليك الفرج
دلی که جای تو باشد
بی قرار توام
تنهایی تو
آرزو کنم
کجای شهر
نیستی و در پِیات
شمع به دست
اشک به چشم
کجای شهر را بگردم؟
اللهم عجل لوليك الفرج
(به قلم مخاطبین)
دلیل بارش باران
جرعه ای وصل
تو از ما بخری
نبینمت؟
فَکَیفَ
ای صبا
ای صبا
سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفر کرده پیامی داری
اللهم عجل لوليك الفرج
غرق گناه
غرق گناهم حر میدانم ولیکن
باید که دستی سوی من باشد همیشه
«جواد پرچمی»
فانوس به دست
اینجا یک من و فانوس به دست
در مقابل این همه ستاره
این یعنی بی تو جهانم روشن نیست
اللهم عجل لوليك الفرج
به قلم مخاطبین
دیوانه وار
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید ، باید ، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچکس نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
درختی سرما زده ام
درختی سرمازده ام؛ کاش نگاهم کنی تا بهاری شوم
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
پناه من
…کاشک
کاش برسد روزی که شهر را برای آمدنت چراغانی کنیم
اللهم عجل لوليك الفرج
“مخاطبین”
بیا تا جوانه زنیم
بیا تا جوانه زنیم
از میان تمام آلودگی های خاک
از میان تمام تاریکی ها
به روشنایی آفتاب رویت
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
آسمان بی فروغم
آسمان بی فروغم، با تو نور باران شود
اللهم عجل لوليك الفرج
“مخاطبین: علی مرادی”
در نبودت
آنقدر در نبودت گریه کردم
که با اشکهای جمع شده
دریایی برایت ساختم
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
بهار قدومت
مثلا در مرورِ خاطراتم به یاد بیاورم
یک روزِ برفی پرندگان نوید دادند بهارِ قدومت را
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبين”
کوی دلبر
باز آی
!نگاهم کن
آقای من
نگاهم کن تا نفسِ صحرا زده ام جان بگیرد مثل طراوتِ بوستان ها بعد از باران
دل که تنگ است
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
پیر فرزانه مرا بانگ برآورد
که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست
فریدون مشیری
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
مهدیا! هر طرفی در طلبت رو کردم
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
اللهم عجل لوليك الفرج
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
کلبه کوچکی در قلبم
سالیانیست منتظر و چشم به راه میهمانیست
میهمانی ک با آمدنش،
آرامشی عجیب را از سفر به سوغات می آورد.
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
بیا و پناهم شو
بی یار
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم
لى مَتى أَحارُ فیکَ یا مَوْلاى
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم ای مولای من؟
اللهم عجل لوليك الفرج
به کجا پناه برم؟
به کجا پناه برم؟
نیستی و دریا هم
بی تو آرام ندارد
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
جادوی نرگس نگاھت
لب ھایمان سخت شدہ بودند و چشم ھایمان کور
گوش ھایمان صدای حق را نمیشنیدند
زبانمان تلخ بود
تا اینکہ با انتظار تو آشنا شدیم. جادوی نرگس نگاھت از سیم خاردارھای قلبمان عبور
و وجودمان را نرگس زار کرد؛ انگار مهر تو از ابتدا در وجودمان بودہ است
کسی باید باشد و نیست
گوشهی قلب تمام آدمها
یک صندلی خالیست
کسی باید باشد و نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
معصومه صابر
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرقی به حالم چه بخوانی
چه برانی
چه به اوجم برسانی چه به خاکم
بکشانی
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی
اللهم عجل لولیک الفرج
دلبر ما دل ما برد
تآکسےرخننمایَد زڪسےدلنبرد
دلبـرمادلمـــابردوبهمارخننمود
امان ز لحظه غفلت که شاهدم بودی
حسین آمد
حسین آمد تا معنای بندگی و عشق را به جهانیان نشان دهد
حسین آمد تا به یُمن وجودش خاک هم شفا بخشد
حسين آمد تا کسی راه را گم نکند
امشب دل حجت خدا غرق سرور است، اما شاید در این فکر است که ای کاش من هم عباس داشتم
ولادت امام حسین علیه السلام را محضر فرزند عزیزشان امام زمان و شما تبریک می گوییم
حجت خدا
ميلاد منجي عالم بشريت و حجت خدا بر زمين
به همه منجي خواهان دنيا مبارك باد
ای صاحب دلهای عالم
ای صاحب دلهای عالم
برای بازگشت تو، زود هم دیر است
اللهم عجل لولیک الفرج
در انتظار رویت ما و امیدوارے
گل ها یقین دارند می آیی
گل ها نمی ترسند
از پائیز ناگاه
گل ها یقین دارند
می آیی، از این راه
اللهم عجل لولیک الفرج
سالی که بی نگاه تو تحویل می شود
بوی خزان گرفته ی پاییز می دهد
سالی که بی نگاه تو تحویل می شود
اللهم عجل لولیک الفرج
تصویر یار
تا آینه دل پاک و بی غبار نشود
تصویر یار در آن نمینشیند
اللهم عجل لولیک فرج
تصویر یار
تا آینه دل پاک و بی غبار نشود
تصویر یار در آن نمینشیند
اللهم عجل لولیک فرج
ز ِ دوری ِ تـو نَمُـردم، چه لاف ِ مِهـر زَنَم؟
ز دوری تـو نَمُـردم، چه لاف مِهـر زَنَم؟
که خاک بَر سَـر مَـن باد و مِهربانی مَـن
«محتشم کاشانی»
الحمدالله الذی خلق المهدی
الحمدالله الذی خلق المهدی
اما این نعمت را چگونه پاس داشتیم؟!
با روانه کردن اشک های مولایمان؟
با بی دغدغه بودن هایمان؟
با گناهان شب و روز مان؟
یوسف فاطمه
چهارده قرن گذشت و غم مولا جاری ست
در دلش بغض عمیقی ست که از چاه بپرس
یوسف فاطمه زندانی بی مهری ماست
ابر را پس بزن ای منتظر! از ماه بپرس