من غافل در خود مانده
کوله بار گناهم در پیش
تو
غیر تو
عشقت
سوخت
جواز حرمت
یازهرا
فاطمه راز آفرینش است. سر الله است
نه فقط قبرش که قدرش هم مخفی ست
از تمام زنان عالم نه،از کل کائنات برتر است
زهرا الگوی تمام عیار امام شناسی ست
مدافع حریم ولایت،فدایی ولی زمان است
عالیجناب صلح
دنیا بدون شما میانجی ندارد
ای عالیجنابِ صُلح
بیا بین ما و آسمان را آشتی بده
آفتاب روی تو
دیدار تو
تدفین خودش
صبح انتظار
وعلِّمه
أن انتظار الصبحل
ا يقل جمالًا عن رؤيته
و به او بیاموز
که انتظارِ صبح
دستِ کمی از زیبایی دیدنش ندارد
کابوس
انگار کابوس این روزهای خاکستری
سایه انداخته به خیال من
حوالی این ساعتهای بارانی
جای زیادی برای رفتن ندارم
غیر از آغوش تو
فدای امام
آجرک الله یا مولا از تنها شــــــــــدن علی
اما کاش بدانــــیم فاطمه را باید فهمید باید
حـــس کرد، فاطمه تعریف کردنی نیست
بـــــــدانیم فاطمــــــــه فدای همســـــرش نشد،
او فــــــــــــــدای امــــــام زمانـــــــش شد
یا زهرا
می گویند مادر شدن یعنی تنها شدن
یعنی به یکباره تهی شدن
آجرک الله یا مولا از تنها شدن علی
میلاد مسیح
بیت المقدس
سال چند هزار و چند….
منجی موعود محیای نماز است
و تو بعد از قرنها بر زمین فرود میآیی
و با او به نماز میایستی
اینک تمام انبیا بر تو غبطه میخورند
او را که همه بشارتش را دادهاند، تو به چشم میبینی و یاریش میکنی
تا آن مدینه فاضله که همه آرزویش را داشتند، چند قدم بیشتر نمانده
جایی که دل و دین مردمش یکی است،
همه زیر یک پرچم، در صلح و آرامش، یک امت واحدند
یلدا
همه شب های دلتنگی بدون تو شب یلداست
ترک دارد دلم همچون انار آخر پاییز
اللهم عجل لولیک الفرج
گرد و غبارم
از همین دریچه
تو می آیی و
من خوب می دانم که روزی
از همین دریچه
که سال هاست بسته مانده است،
جوانه ای خواهد رویید؛
جوانه ای سبز که از
خیال همیشه منتظر من
به سمت آسمان های آبیِ
حضور تو
سر بر خواهد آورد
جور زمان
ردپا
ضریح تو
میگریم آنقدر که کمی وا شود دلم
در بین زائران شما جا شود دلم
مخفی شده ست کنج ضریح تو روح من
دست مدد بگیر که پیدا شود دلم
خانه ی تاریک
باید به سراغ چراغ رفت
که این خانه تاریک است و
روشنایی بس کمیاب
ولی تو بیا
تا من پرسه را رها کنم
در کوچه های بی چراغ
بدون شرح
هجر
هجر
خود را چنان ز هجرِ تو گم کردهام، که هست
مشکلتر از سراغِ توأم، جست و جویِ خویش
ای غایب از نظر
معلق
محبوب من
میانهی من و محبوب من فراق انداخت
دگر چگونه توان دل به این جهان دادن
ببار باران
باران ببار
ببار و خیابانها را غرق کن
بر سر این چهار راه
در انتظار نوحیم
محمد شمس لنگرودی
خجل از
من سری دارم و در پای تو خواهم بازید
خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست
روز موعود
برای روز موعودی که تو از راه می آیی
غزل پر کرده ام من صفحه های دفتر خود را
شب ظلمت
شب ظلمت و بیابان، به کجا توان رسیدن
مگر آن که شمع رویت، به رهم چراغ دارد
قفل دلم
شرمنده ام
ولادت امام صادق
محمد صلی الله علیه واله
چشم انتظارت
هر کجا که باشم چه در بانک، چه در بیمارستان و
چه در فروشگاه بالاخره صف انتظارم به پایان میرسد.
اما نمیدانم چرا صف انتظار تو تمام نشدنی است
میترسم وسط راه کم بیاورم اگر هر از چند گاهی، با یادت مرا شارژ نکنی
آشیانه ی من
تو را عاشقانه تر دوست خواهم داشت چه بمیرم، چه بمانم
قلب تو آشیانه من است و قلب من،باغ و بهار تو
لورکا
جهان بدون مرز
اسم شهرمان میشود زمین؛ خط خطیهای نقشهها پاک میشود و رویای جهانِ بدون مرز محقق میشود
چه افتخاری نصیبمان شده که میخواهیم با شما بیعت کنیم
نهم ربیع الاول بهترین فرصت برای بیعت با آخرین حجت خدا
شنیده ام کسی می آید
حیات بی تو
عظم البلا
هزاران دام
هزاران دام
ای دور از من
من بیتو همی هیچ ندانم که کجایم
ای از بر من دور ندانم که کجایی
اللهم عجل لولیک الفرج
نرگسدان
هر کجا ان شاخ نرگس بشکفد
گلرخانش دیده نرگسدان کنند
اللهم عجل لولیک الفرج
صد دلبری
به عالمی نفروشیم
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
حافظ
بازآ
تسبیح تو
درد هجران محبان
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کرم بر چشمهای خستهی ما کن
قنوت گریان
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند
وصل
نه یـــار نوازد به کـرم یک روزم
نه بخت که بر وصـل کند پیروزمچ
ون شمع برابر رخش گه گاهی
از دور نگـه میکنم و میسوزم
چعبید زاکانی قزوینی
مثل تو مهربان
مرا ببخش که مثل تو مهربان نشدم
مرا ببخش که پیر آمدم ، جوان نشدم
مرا ببخش که از خاک بودم و هرگز
برای دستِ دعای تو آسمان نشدم
“هزار جهد بکردم که سرّ عشق …” ، ولی نه !
حریفِ حرف حسابِ دل و زبان نشدم
همیشه نیت گرگ و شبان ، یکی بودهست
هزار شکر که من این نبودم ، آن نشدم
چه فرق مثل چه کس بودهام ؟ مهم این است
که با وجود تو محتاج دیگران نشدم
رخسار تو
إنني
ابحث عن
وجهكِ في كل زهور الحقل
من
رخسار تو را
در تمام گلهای مرغزار میجویم
برای آمدنت
دیدنش
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم
بیدیدنش از گریه نیاساید چشم
ما را ز برای دیدنش باید چشم
ور دوست نبینی به چه کار آید چشم
دلربایی تو
برگردیم
باز آی دلبرا
سودای تو
شب بی تو
دیدن روی تو
در دو چشم من
اندک قلب من
وجودت تمنای من
آرزوی تو
سودای تو دلبر
هر چه داريم ز سوداي تو دلبر داريم
حيف باشد كه ز سوداي تو دل برداريم
منعم شیرازی
این جهان
بی تو
صدای گریه تان
صدای گریه تان پیر کرده عالم را
بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را
اللهم عجل لوليك الفرج
قرار سینه ها
قرارسینههای بیقرار ما نمیآیی؟
گل نرگس،امید حضرت زهرا نمیآیی؟
شمردم روزها را تامحرم در هوای تو
عزای جد مظلومت رسید آقا نمی آیی؟
دلم با توست
جمال تو
همه تو
محتشم بخوان
ماه محرم آمده است محتشم بخوان
باز این چه شورش است
در عالم بدون تو
اللهم عجل لوليك الفرج
خیالم
حرف غدیر
آفتابگردان
گلی گم کرده ام
صبح یعنی
صبح یعنی که شراب
از لب تو مست شود
صبح یعنی تو بیایی
غم عالم برود
اللهم عجل لولیک الفرج
غوغای عشق
ما را ز خود خبر کن
از ما نماند برجا جان
از جنون و سودا
اے پادشاه بینا
ما را ز خود خبر کن
اللهم عجل لولیک الفرج
مولانا
چه آتشی
تُـو مـثل مــاه
عاشقی دردسری بود
ما جز پسر فاطمه
تو نباشی
ویرانم
طوفان خواستنت
الهی ببینمت
پیشانی ات
به دنبال ردی از پیشانی ات
تمام مهر هاس مسجد را بوسیده ام
اللهم عجل لولیک الفرج
چقدر دوستت دارم
نذر آمدنت
خوش به حال اون کسانی که
تک تک قدمهاشون رو
در پیاده روی اربعین
در راه عشق
در مسیر ظهور
برمیدارند
اللهم عجل لوليك الفرج
نذر آمدنت
در تمام طول سال
در تمام روزهای عمر
تنها یک روز است که تک تک قدم ها نذر آمدنت میشوند
اربعین…کربلا…لبیک یا مهدی
جان جانان
جانِ من سهل است، جانِ جانم اوست
دردمند و خستهام، درمانم اوست
مولانا
وقت پذیرایی
قت، وقته پذیرایی است
نشانه ها میگویند مهمانی گرانقدر نزدیک است بیاید
همه چیز شبیه مهمانی های دیگر است
هر چه مهمان نزدیکتر است باید آماده تر باشیم برای پذیرایی
راهپیمایان اربعین بدانند، با هر قدمی که بر میدارند، زنجیری از زنجیرهای غیبت را پاره می کنند
وای اگر این قدم ها نذر ظهور تو شوند ای مولای من
پذیرایی کامل می شود
بعد از آن است که میتوانیم بگوییم
“دیگر چیزی نمانده که مهمان بیاید”
(آیا میدانستید 7 (استوری
طرح های آیا میدانستید شماره 7
برای دانلود طرح ها به صورت تکی روی عکس مورد نظر کلیک کنید
دانلود کامل پکیج بصورت فایل زیپ
ذکر تعجیل فرج
اربعين گويم دمادم تا حرم
ذكر تعجيل فرج در هر قدم
اللهم عجل لوليك الفرج
بی عشق تو
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست
بدون عشقِ تو بیشک صراط می لرزد
مولا جان
آرزوی تو
دلتنگ شوم
غیر تو
بی حضورت
به دنبالتان
به دنبالتان همه جا گشتم
کجایی ای روشنایی قلبهای تاریک؟
اللهم عجل لوليك الفرج
صاحب دلم كه باشی
مآزندہازآنیم
یاد شما
عطر خوشی می آید
یاد شما افتادم
و آرزوهاییکه
برای بعد آمدنتان دارم
اللهم عجل لوليك الفرج
دلی که جای تو باشد
پناهی به رنگ زندگی
بی قرار توام
تنهایی تو
صنما
آرزو کنم
کجای شهر
نیستی و در پِیات
شمع به دست،
اشک به چشم،
کجای شهر را بگردم؟
اللهم عجل لوليك الفرج
(به قلم مخاطبین)
ذکر لبم
دارم یقین که روز وصال تو می رسد
ذکر لبم شده که الهی ببینمت
اللهم عجل لوليك الفرج
دلی بارش باران
جرعه ای وصل
بودنت را جستهام
آنقدر بودنت را جستهام
که کفشهایم هم خسته شد
کی به ساحل میرسی، دریای عشق؟
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
مُشرف به پنجرهات
این گلدان را کجای دلم بگذارم
که مُشرف به پنجرهات باشد
اللهم عجـل لولیک الفرج
غُربَتیاَست
از ما بخری
نبینمت؟
کَیفَ
پروانه شو
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینهها هفت آب شو از کینهها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو
اللهم عجل لولیک الفرج
فکرم به انتهای
ای صبا
ای صبا
سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفر کرده پیامی داری
اللهم عجل لوليك الفرج
غرق گناه
غرق گناهم حر میدانم ولیکن
باید که دستی سوی من باشد همیشه
«جواد پرچمی»
فانوس به دست
اینجا یک من و فانوس به دست
در مقابل این همه ستاره
این یعنی بی تو جهانم روشن نیست
اللهم عجل لوليك الفرج
به قلم مخاطبین
تسبیحِ اشکهایش
انتظار را از مادرم آموختم وقتیکه با تسبیحِ اشکهایش پای سجاده، صلوات نذرِ آمدنت میکرد
دیوانه وار
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید ، باید ، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچکس نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
چراگناهمےکنم؟
عـــرفآنباشدڪہ
گرکسی رادوستت داری
خلافخواستہاشعملنکنی
گردوستتدارم
چراگناهمیکنم
سُورهےصَبر
تمام شهر
تمامِ شهر آلوده است، وقتیکه نیستی به کدام نفَس پناه برم؟
اللهم عجل لوليك الفرج
درختی سرمازده ام
درختی سرمازده ام؛ کاش نگاهم کنی تا بهاری شوم
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
قسم به ماه
قسم به ماه دو نیمه به وقت تنهایی
قسم به زلزلة القلب و عشق و شیدایی
قسم به آیه ی چشمت به معجزه به غزل
تو را قسم به خدایت چه وقت می آیی؟
حمید حسینی
ما معتقدیم
ما معتقدیم عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد
اللهم عجل لوليك الفرج
پناه من
کاشک
کاش برسد روزی که شهر را برای آمدنت چراغانی کنیم
اللهم عجل لوليك الفرج
“مخاطبین”
بیا تا جوانه زنیم
بیا تا جوانه زنیم
از میان تمام آلودگی های خاک
از میان تمام تاریکی ها
به روشنایی آفتاب رویت
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
آسمان بی فروغم
آسمان بی فروغم، با تو نور باران شود
اللهم عجل لوليك الفرج
“مخاطبین: علی مرادی”
در نبودنت
آنقدر در نبودت گریه کردم
که با اشکهای جمع شده
دریایی برایت ساختم
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
بهار قدومت
مثلا در مرورِ خاطراتم به یاد بیاورم
یک روزِ برفی پرندگان نوید دادند بهارِ قدومت را
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبين”
کوی دلبر
گفتم:خوشاهوایی
کز باد صبح خیزد
گفتا: خنک نسیمی
کز کوی دلبر آید
اللهم عجل لولیک الفرج
حافظ
باز آی
!نگاهم کن
آقای من
نگاهم کن تا نفسِ صحرا زده ام جان بگیرد مثل طراوتِ بوستان ها بعد از باران
هر چه دارم
هر چی دارم مال مهدی عج
خون من حلال مهدی
بهشت ارزونی خوبا
من میرم دنبال مهدی عج
دل که تنگ است
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
پیر فرزانه مرا بانگ برآورد
که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست
فریدون مشیری
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
مهدیا! هر طرفی در طلبت رو کردم
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
اللهم عجل لوليك الفرج
سخن از دستانِ عاشقِ ماست
سخن
از دستانِ عاشقِ ماست
که پُلی از پیغام عطر و نور و نسیم
بر فرازِ شبها ساختهاند
اللهم عجل لولیک الفرج
فروغ فرخزاد
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
کلبه کوچکی در قلبم
سالیانیست منتظر و چشم به راه میهمانیست
میهمانی ک با آمدنش
آرامشی عجیب را از سفر به سوغات می آورد
کجایی ای میهمان کلبه قلبهای ما؟
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
بیا پناهم شو
بی یار
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم
لى مَتى أَحارُ فیکَ یا مَوْلاى
تا به کی سرگردان و حیران تو باشم ای مولای من؟
اللهم عجل لوليك الفرج
به کجا پناه برم؟
به کجا پناه برم؟
نیستی و دریا هم
بی تو آرام ندارد
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
جادوی نرگس نگاھت
قلب ھایمان سخت شدہ بودند و چشم ھایمان کور
گوش ھایمان صدای حق را نمیشنیدند
زبانمان تلخ بود
تا اینکہ با انتظار تو آشنا شدیم. جادوی نرگس نگاھت از سیم خاردارھای قلبمان عبور
و وجودمان را نرگس زار کرد؛ انگار مهر تو از ابتدا در وجودمان بودہ است
کسی باید باشد و نیست
گوشهی قلب تمام آدمها
یک صندلی خالیست
کسی باید باشد و نیست
اللهم عجل لولیک الفرج
معصومه صابر
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرقی به حالم چه بخوانی
چه برانی
چه به اوجم برسانی چه به خاکم
بکشانی
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی
اللهم عجل لولیک الفرج
دلبر ما دل ما برد
تآڪسےرخننمایَد زڪسےدلنبرد
دلبــرمادلمـــابردوبهمارخننمود
امشب از گناهانم بگذر تا پرونده سیاهم، مولایم را غمگین نکند
باز هم دستِ پُر آمده ام
با کوله باری از گناه، چشمانی اشکبار، دلی امیدوار به رحمت واسعه تو و ۱۴ ضامن معتبر و آبرومند.
خدایا
امشب از گناهانم بگذر تا پرونده سیاهم، مولایم را غمگین نکند
امان ز لحظه غفلت که شاهدم بودی
حسین آمد
حسین آمد تا معنای بندگی و عشق را به جهانیان نشان دهد
حسین آمد تا به یُمن وجودش خاک هم شفا بخشد
حسين آمد تا کسی راه را گم نکند
امشب دل حجت خدا غرق سرور است، اما شاید در این فکر است که ای کاش من هم عباس داشتم
ولادت امام حسین علیه السلام را محضر فرزند عزیزشان امام زمان و شما تبریک می گوییم
حجت خدا
ميلاد منجي عالم بشريت و حجت خدا بر زمين
به همه منجي خواهان دنيا مبارك باد
بیا آقای بی همتای من
کسی آمدنت را فریاد زد
شهر آذین بسته و بوستان ها چراغانی بود
کسی آمدنت را فریاد زد و من باز هم از خواب پریدم
اللهم عجل لوليك الفرج
“به قلم مخاطبین”
ای صاحب دلهای عالم
ای صاحب دلهای عالم
برای بازگشت تو، زود هم دیر است
اللهم عجل لولیک الفرج
در انتظار رویت ما و امیدوارے
گل ها یقین دارند می آیی
گل ها نمی ترسند
از پائیز ناگاه
گل ها یقین دارند
می آیی، از این راه
اللهم عجل لولیک الفرج
سالی که بی نگاه تو تحویل می شود
بوی خزان گرفته ی پاییز می دهد
سالی که بی نگاه تو تحویل می شود
اللهم عجل لولیک الفرج
خوشا ماه رمضانی که میزبان در میان ما باشد
ز ِ دوری ِ تـو نَمُـردم، چه لاف ِ مِهـر زَنَم؟
ز دوری تـو نَمُـردم، چه لاف مِهـر زَنَم؟
که خاک بَر سَـر مَـن باد و مِهربانی مَـن
«محتشم کاشانی»
غیر از تو
گاهی میان مردم
در ازدحام شهر
غیر از تو هرچه هست
فراموش میکنم
اللهم عجل لولیک الفرج
فریدون مشیری
الحمدالله الذی خلق المهدی
الحمدالله الذی خلق المهدی
اما این نعمت را چگونه پاس داشتیم؟!
با روانه کردن اشک های مولایمان؟
با بی دغدغه بودن هایمان؟
با گناهان شب و روز مان؟
یوسف فاطمه
چهارده قرن گذشت و غم مولا جاری ست
در دلش بغض عمیقی ست که از چاه بپرس
یوسف فاطمه زندانی بی مهری ماست
ابر را پس بزن ای منتظر! از ماه بپرس
مولای لاله ها
مولای لاله ها
چون معشوق توباشی قلب های فولادی هم عاشق میشوند
اللهم عجل لولیک الفرج
«به قلم مخاطبین»
بییاد تو
گلی گم کرده ام
گلی گم کرده ام در کوچه های عاشقی
نوگلی باعطر زهرا سبط برحق نبی
یاور دلهای خسته منجی کل بشر
غنچه ی بی مثل در باغ گل آل علی
« به قلم مخاطبین»
قصه ی آمدنت
گلهای باغچه بهانه ی نوازش نگاهت را که
میگیرند قصه ی امدنت را برایشان میخوانم
اللهم عجل لولیک الفرج
یوسف گمگشته باز آید
ای کاش فال امشب ما
همه این بشود
یوسف گمگشته باز آید
به کنعان غم مخور
اللهم عجل لولیک الفرج
هوای دیدنت
وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون
! آنها كه ستم كردند به زودى میدانند كه بازگشتشان به كجاست
” الشعرا آیه ۲۲۷”
دعای هر شب من
آه ای دعای هر شب من مستجاب شو
خورشید پشت ابر زمان آفتاب شو
بی تابی تمام زمین سهم من شده است
ای ناله های عاشقی ام شعر ناب شو
اللهم عجل لولیک الفرج
متن مخاطبین خسروآبادی