ای بقیع!
ای قرارِ عزیزترین بندگان خدا!
چه رازی در تاروپود خاکت نهفته است که وقتی به تو میاندیشم، اینگونه وجودم غرق اشک و غربت و آه میشود؟
غربتی به رنگ حسرت و داغِ روزی که بارگاه پاکترین انسانها به دست ناپاکترین انسانها، خاک شد…
و غربتی از جنسِ دلآشوبیِ عصرهای جمعه که هفته به هفته، برایم تکرار میشود…
نمیدانم، چه پیوندی است میان جمعهها و بقیع که وقتی به هردو فکر میکنم، تمام وجودم ماتمزده میشود…
شاید عصرهای جمعه، امام زمان به یاد مظلومیت اهل بیت، روضه میخواند و اشک میریزد و با قلبی گرفته و چشمی تَر، مزار بینشان حضرت مادر را به آغوش میکشد…