ز عشق تو

بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
وگر شهری بدم، ویرانه گشتم
ز عشق تو ز خان و مان بریدم
به درد عشق تو همخانه گشتم
چنان کاهل بدم، کان را نگویم
چو دیدم روی تو مردانه گشتم
چو خویش جان خود جان تو دیدم
ز خویشان بهر تو بیگانه گشتم
فسانه عاشقان خواندم شب و روز
کنون در عشق تو افسانه گشتم

مولانا

در نشر مهدویت سهیم شوید

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *